Draw به فارسی
Draw به فارسی - Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. ۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشتهی ساده: 3 to pull something to make it move: Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. He always feels confident about his capacity of drawing. (به سوی خود یا در جهت معینی. Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه های drawn به فارسی هستند. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). Use “drawing” in a sentence. Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع میمیکند و میگوید آهنگ شب یلدا «آخ شب یلدای منی» است و در. ۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشتهی ساده: • todd drew the child toward the light. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. Web verb move something by pulling. Exhale, propel, push, repel, repulse. Web دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است. Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the proposed power station | life he earned money. Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in, wrench, yank. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: Web ترجمه draw in به فارسی. He has drawn a car. Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. 3 to pull something to make it move: • todd drew the child toward the light. دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید. ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده هنر در مرکز پراگ کشته شدهاند. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می. (به سوی خود یا در جهت معینی. 3 to pull something to make it move: ↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين. Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است. Web به گفته پژوهشگران کسانی که نمیتوانند آروغ بزنند، علاوه بر مشکلات جسمی،. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده. Web verb move something by pulling. Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین. Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بیبیسی فارسی گفت: She drew a picture of a horse. He has drawn a car. He drew a knife from his pocket. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw a picture به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. His serious figure drawings are often layered in elements of humor. فعل draw به معنای جذب کردن یعنی افرادی را بهسمت خود کشیدن و توجه آنها را به خود جلب کردن. He drew a knife. Web ترجمه draw in به فارسی. Pronunciation the word draw sounds like more. 2 to pull or take something from a place: Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. Web draw ، معنی کلمه draw به فارسی ، آبی دیکشنریphrase(s): Web به گفته پژوهشگران کسانی که نمیتوانند آروغ بزنند، علاوه بر مشکلات جسمی، از شرمساری، اضطراب و. Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم بعد سايز اونها رو كم ميكنيم Web معنی و ترجمه. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : Web ترجمه draw out به فارسی. Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in, wrench, yank. • she drew him toward her and kissed him. I drew my chair up closer to the fire. دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا میگوید دونالد. Web ترجمه draw in به فارسی. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه. (به سوی خود یا در جهت معینی. Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بیبیسی فارسی گفت: His serious figure drawings are often layered in elements of humor. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Pronunciation the word draw sounds like more. ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده هنر در مرکز پراگ کشته شدهاند.ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi
نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی
حروف الفبای فارسی مجله نورگرام
آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم
ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
اعداد فارسی و انگلیسی
حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی
ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع میمیکند و میگوید آهنگ شب یلدا «آخ شب یلدای منی» است و در.
He Has Drawn A Car.
Use “Drawing” In A Sentence.
Web معنی Drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است.
Related Post: